English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (9018 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deflation U تنزل قیمت
cut rate U تنزل قیمت
mark down U تنزل قیمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
devaluation U تنزل قیمت پول
devaluate U تنزل قیمت دادن
devalue U تنزل قیمت دادن
devalued U تنزل قیمت دادن
devalues U تنزل قیمت دادن
devaluing U تنزل قیمت دادن
demonetization U تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود
exchange depareciation U تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
exchange devaluation U تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
Other Matches
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
contractions U تنزل
decadence U تنزل
depreciation U تنزل
decreased U تنزل
decrease U تنزل
reduction U تنزل
decreases U تنزل
reductions U تنزل
degradation U تنزل
contraction U تنزل
regression U تنزل
abated U تنزل
abates U تنزل
decadency U تنزل
abating U تنزل
declined U تنزل
step backwards U تنزل
set back U تنزل
regress U تنزل
fall U تنزل
abate U تنزل
declining U تنزل
degression U تنزل
decline U تنزل
declines U تنزل
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
degrade U تنزل دادن
to come down with a run U تنزل کردن
lowering U تنزل دادن
lowers U تنزل دادن
fall U تنزل کرد ن
fall U تنزل کردن
lowered U تنزل دادن
decaying U خرابی تنزل
retrograde U تنزل کننده
devaluation U تنزل نرخ
to go backward U تنزل کردن
degrades U تنزل دادن
degrades U تنزل کردن
degrade U تنزل کردن
graceful degradation U تنزل مطبوع
pejorative U تنزل دهنده
lower U تنزل دادن
decays U خرابی تنزل
decay U خرابی تنزل
demotion U تنزل رتبه
magnetic decay U تنزل مغناطیسی
degradation U تنزل درجه
degradation U تنزل رتبه
decayed U خرابی تنزل
magnetic declination U تنزل مغناطیسی
forfeiture U تنزل ارزش
depreciator U تنزل دهنده
depreciative U تنزل دهنده
fall off <idiom> U تنزل کردن
depression U تنزل افسردگی
depression U تنزل ناصافی
reducing U تنزل دادن
depressions U تنزل افسردگی
reduce U تنزل دادن
reduces U تنزل دادن
depressions U تنزل ناصافی
active U تنزل بردار
declining U تنزل کردن کاستن
demonetize U تنزل پیدا کردن
roll back U عمل تنزل دادن
degrade U تنزل رتبه دادن
demoting U تنزل رتبه دادن
demote U تنزل رتبه دادن
demotes U تنزل رتبه دادن
declines U تنزل کردن کاستن
declined U تنزل کردن کاستن
degrades U تنزل رتبه دادن
currency depreciation U تنزل ارزش پول
fluctuable U مستعد ترقی و تنزل
comedown U تنزل رتبه ومقام
a pejorative term U عبارتی تنزل دهنده
fluctuation U ترقی و تنزل نوسان
declining economy U اقتصاددر حال تنزل
decline U تنزل کردن کاستن
declining industry U صنعت درحال تنزل
to sink in the scale U در مقام تنزل کردن
demoted U تنزل رتبه دادن
undulation U صعودو نزول ترقی و تنزل
to be reduced to the ranks U بپایه سربازی تنزل یافتن
playdown U تنزل دادن کوچک کردن
decaying U فاسد شدن تنزل کردن
To decrease. To lower. U پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
decayed U فاسد شدن تنزل کردن
decays U فاسد شدن تنزل کردن
downswing U تنزل کارهای تجارتی وغیره
decay U فاسد شدن تنزل کردن
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
write down U تنزل دادن بهای اسمی سهام
nose dive U ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
bond discount U تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
declassified U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassify U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifying U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
devaluation U تنزل نرخ برابری پول تضعیف پولی
bathos U تنزل از مطالب عالی به چیزهای پیش پا افتاده
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
write down U یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
regressive tax U مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
exchange of full powers U رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
seller's option to duble U خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
put in more U عمل یا بیع خیاری که در ان خیار فسخ در صورت تنزل ارزش پول پیش بینی شده باشد
sags U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sag U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
invalued U بی قیمت
cost U قیمت
priceless U بی قیمت
all in price U قیمت کل
above rubies U بی قیمت
values U قیمت
valuing U قیمت
price line U خط قیمت
price limit U حد قیمت
bourse U قیمت
value U قیمت
set (one) back <idiom> U قیمت
PR U قیمت
wage price spiral U قیمت
wage price guideline U قیمت
prices U قیمت
treasure U ذی قیمت
valueless U بی قیمت
At the price of. At the cost of . U به قیمت
equivalents U هم قیمت
high priced U پر قیمت
quotation U قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& U قیمت
cif U قیمت
nominal U کم قیمت
quotations U قیمت
price U قیمت
worth U قیمت
equivalent U هم قیمت
market price U قیمت بازار
mark up U افزایش قیمت
market value U قیمت بازار
oil price U قیمت نفت
nominal value U قیمت اسمی
cost unit U قیمت واحد
offering price U قیمت پیشنهادی
parity price U قیمت مشابه
parity price U قیمت لایتغیر
current price U قیمت جاری
middle price U قیمت متوسط
nominal price U قیمت عادی
normal price U قیمت متعارف
nominal price U قیمت اسمی
normal price U قیمت عادی
least price U حداقل قیمت
net price U قیمت خالص
net cash U قیمت مقطوع
decrease in value U نقص قیمت
monopoly price U قیمت انحصاری
minimum price U کمترین قیمت
middle price U قیمت حد وسط
mean price U قیمت متوسط
mark down U کاهش قیمت
diseconomy U ترقی قیمت ها
proper price U قیمت عادله
just price U قیمت منصفانه
final price U قیمت نهائی
final price U اخرین قیمت
fixed price U قیمت ثابت
freightage U قیمت حمل
half fare U نصف قیمت
high dollar value U سنگین قیمت
just price U قیمت عادلانه
high value U گران قیمت
highest price U بالاترین قیمت
highest price U بیشترین قیمت
incentive price U قیمت محرک
historical cost U قیمت بازار
historical cost U قیمت متعادل
last price U قیمت اخر
peasonable price U قیمت عادله
minimum price U حداقل قیمت
low price U قیمت کمتر
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
1preppy
1لطفا قیمت محصولات رو برای من بفرستید ممنونه
0ایا for what price ? ترجمه ی جمله ی
0تعدیل قیمت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com